:::/::: علم دندانگیر و ثروت جگر سوز :::/:::
والدین ما ، با سواد و بی سواد
عموماً از ما خواسته اند درس بخوانیم!
چرا که درس خوانده می تواند از علمش به ثروت برسد ولیکن ثروتمند نمی تواند از ثروتش به علم برسد ، گویا...
همیشه هم خوانده ایم و نوشته ایم که علم بهتر است از ثروت ، قطعاً؛
حال آنکه، این دو از جهاتی هیچ ربطی به یکدیگر ندارند!!
مگر به اجبار ، که بین هر دو موضوعی می توان اجباراً رابطه ای برقرار کرد!!
هم آنکه درس بخوانیم در امروز ، به نیت کسب ثروت در آینده ای فَرادست؛
و هم اینکه ثروتمند بشویم محض خاطر جبران شدن درس نخواندنمان در روزگار فرودست،
هر دو خیانت است ، آن یکی به درس و این یکی به ثروت!!
چه کارگر معمولی باشیم و چه کارمند عالی رتبه یک شرکت عظیم و جَسیم!!
در هر دو، بار دیگران را به دوش گرفته ایم؛
اگر نفس کارگر بودن بد است و عمری از آن نهی شده ایم ، باید بدانیم که کسب در آمد، تحت هر شرایطی ، کاگری است!
منتها رنگ و رخش فرق می کند ، گاهی و اندکی!!
علمی که نهایتاً در بایگانی دانشگاهی ذخیره شود ، تا مجوز کارگری ما - مثلاً در سطح بالا تری بشود - چندان علم دندان گیری نبوده ؛
و ثروتی که بخواهد تراز سواد و ایضاً شخصیت ما را به سمت بالا هُل دهد نیز ثروت جگر سوزی نیست...
معتبر بودن نه نیاز به ثروت دارد و نه علم می خواهد...
در من و زندگی ام ، اگر اثری خلق شد و بر جامعه ام اثری گذاشت، بلا شک خوبم - خواه با سواد ، خواه ثروتمند و خواهد برعکس -
وگر نه سرِ انگشت مبارک سبّابه را روی زمین گذاشته ایم عمری و بلانسبت ابلهانه به دورش چرخیده ایم!!!
- پنجشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۵۹ ب.ظ
نویسنده: دکتر باکر احمد السرحان
نشر : سیته
جهانیسازی اقتصاد با دیدگاههای اسلامی
145 صفحه
نویسنده : هوشنگ مرادی کرمانی
نشر : معین
قصه های طنزآمیز از واقعیت های به ظاهر تلخ
224 صفحه
مولف : محسن عباسی
نشر : جامعه الزهرا
نقش رفتار والدین در تربیت فرزند
1132 صفحه