- ۰ نظر
- ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۲
میشه کاری کرد که جونان اهل سنت بخصوص تو دیگر کشور ها حرف های آقا رو به راحتی ما بگیرن؟
بدون ویرایش غرض ورزانه؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس دو :
فرض کنیم
سوادش باشه
قدرت انتقالش باشه
اثری گذاری رو بلد باشیم
ابزارشو داشته باشیم
طرف مقابلو خوب تحلیل کرده باشیم
حال داشته باشیم به این چیزا فک کنیم
اینا باشه میشه
ولی یه چیزی اگه نباشه نمیشه
اینکه اصن خودمون حرفای آقا رو گرفتیم یا نه
این نباشه نمیشه
دیگه یه رهبر وظیفه نداره جای رسانه های یه مملکتم کار کنه
کاری به بحث سیاسیش ندارم
ولی ما اصولاً تو بحث انتقال مفهوم
ضعیفیم
مجموعه رسانه هامون ، یه جا،
چپ و راست و...
کلا، با هم، دیده نمیشن
از بالا به قضیه نیگا میکنیم
جای طرف مقابل فک میکنیم
تــــــــــا جاییکه حتی تصمیمم میگیریم بجاش
و این ینی عملاً انتقالی صورت نگرفته اساساً...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس سه :
اصل اول همان است که متاسفانه اکثراً خیلی از مدعایان خودشان اصل و نگاه بیانات رهبر را درک نکردن؛
از اینجا مشکل شروع میشه که من چیزی را درست متوجه نشدم، تازه قرار است انتقال هم بدهم؛ چه شود!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس دو :
شاید به نظر مسخره بیاد ولی تو این جوی که تو ایران داریم ، خیلی حرفای آقا رو کسی دنبال عمل کردنش نیست مگر اینکه منفعتی داشته باشه یا با نظر خودش همخونی داشته باشه.
ولی شاید کسی که تو جو ایران نیست و برای عقیده اش از فرانسه میاد عراق، این کارها رو میکنه اگه آگاهی پیدا کنه برای صحبت های آقا هم تلاش میکنه.
یک کارت عروسی از یک دختر خانمی دستم آمد
از بس جذب این کارت شدم کارتش را با خودم آوردم قم.
یکی از افراد محترم تبریز
دخترش را عروس میکند
بعد در کارت عروسیش می نویسد که:
باسمه تعالی
دوشیزه فلانی و آقای فلانی به ازدواج هم در آوردند
بنا داشتیم جشن با شکوهی بگیریم
شما را هم دعوت کنیم اما
تصمیم گرفتیم بودجه جشن را بدهیم به یک خواهر و برادر و آنها هم ازدواج کنند.
بنابراین جشنی نداریم کارت را فرستادیم که بدانید ما عروس شدیم.
این کارت کارت اطلاع بود که
بدانید که ازدواج شد گرچه از دیدارتان محرومم ولی
امیداورام این عمل انقلابی اسلامی را بپذیرید.
و اگر یک سال تشریفات ازدواج
در ایران کم بشود
دختر و پسری بی زن و بی شوهر نمی مانند
و اگر یک سال پولهایی که در ساختمانها خرج دکور سازی می شود کم بشود
کسی بی خانه در ایران نمی ماند
به نقل از حجه الاسلام قرائتی
::: شما در صفحه دفاع مقدس هستید :::
این روزا اگه
این روزا اگه به یه جوون یا حتی نوجوون، بگی بلدی پولدار شی!!؟
اسم صدتا کتاب برات میاره!!!
قورباغه ات را قورت بده؛
میلیونر شو؛
و و و...
اگه به یه جوون بگی بلدی خوش تیپ شی؟!!
اسم صدتا مدلو برات میاره!!!
ایضاً اسم کلی فیلم رنگارنگ و...
اگه به یه جوون بگی بلدی موفق شی؟!؟
اسم صدتا کتاب و جزوه و مجله رو برات میاره!!!
قدرت فکر؛
راز؛
کتابای برایان تریسیو هزار تا کوفت و زهر مار دیگه.
اما کافیه بپرسی،
آقا،
خانم،
بزرگ،
کوچیک،
دکتر،
مهندس،
کارگر،
بشرررر!!!
بلدی شهید شی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگه بت نخندن؛
میگن مگه شهادت بلدی میخاد؟!
مگه شهید شدن اصول داره؟!
روش داره؟!
اصن که چی بشه؟!
مگه جنگه؟!
همیشه هفته دفاع مقدس که میشه،کارخونه سخنران سازی مملکت شرو بکار میکنه!!!
خاطره؛
ادعا؛
فلسفه؛
و و و...
اما یکی نیس بگه آقا شما که خوب حرف میزنی!
شما
بلدی شهید شی؟!
مگه نمیگید شهادت چیز خوبیه؟
مگه نمیگید شهادت بالاترین درجه انسانیه؟
مگه نمیگید شهید، بی سوال و جواب میره بهشت؟
مگه نمیگید شهید جاش در ملکوت اعلاس؟
خب...
چجوری میشه شهید شد؟
ماها یکم شاید یادمون میره که برا شهید شدن باید قبلش بمیریم!!!
یادمون میره شهادت حتی تو قواعد دستور زبانم یه صفت نیس!
یادمون میره برا خود نمایی نمیشه شهید شد!
یادمون میره برا معروف شدن، آدما نمیرن شهید شن!
یادمون میره وختی شهید شی، نمیشه بات عکس یادگاری گرف!
یادمون میره وختی شهید شی،سِمَت فرماندهیو میدن به یکی دیگه!!
یادمون میره...
یادمون میره شهیدا دیگه نمیتونن پول در بیارن!!
یادمون میره که نفْس حضور،عدم حضور نفْسه!!!
یادمون میره...
اگه الان بت زنگ بزنن بگن همین الان پاشو برو فلان شهر که کلی دوره؛شاکی میشی؛
میگی بابا زودتر باید خبر میدادید من برنامه هامو چک میکردم و...
فک کن زنگ بزنن بگن باید همین الان به درجه رفیع شهادت نائل شی!!!
راسی، اگه آدما قرار باشه برن یاد بگیرن که چجوری شهید شن؛خب دیگه چرا باید زندگی کنند؟!؟!؟!؟
راسی اگه قرار بود تو دانشگاه چند واحد شهادت پاس کنیم بصورت آکادمیک ؛استادامون کیا بودن؟!؟؟؟!
راسی، راسی،اگه یکی لیسانس شهادت گرف؛کی باید از پایانامش دفاع کنه؟!؟!؟!
راسی،میگن انیشتین گفته: اگه سرعتت از سرعت نور بیشتر بشه، میتونی در آن واحد هم در اول مسیر باشی هم آخرش!!
به من بیاموز قبل از آنکه درباره ی راه رفتن کسی قضاوت کنم ؛
کمی با کفش های او راه بروم ...
::: شما در صفحه شرایط سخت هستید :::
" اثر پروانه ای " در ابتدا نظریه ای بود در علم فیزیک که بعدها در سایر رشته های علمی که برپایه روابط پیچیده سیستمی استوار است مورد توجه قرار گرفت .
روابط و تعاملات انسانی ، از جمله این سیستم هاست .
ویدئوهای زیر تا حدود زیادی سعی کرده است این نظریه علمی را
در قالب تصویر به نمایش بگذارد.
"زندگی در شرایط سخت" پیش از این نیز ، در پست "پروانه باشیم " به این مطلب پرداخته است .
::: شما در صفحه تالار هنر هستید :::
این ویدئو مربوط به یک دوربین مخفی است؛
واکنش افراد نسبت به محیط پیرامون خودشون.
بحثی در گروه شکل گرفت که ذیل ویدئو درج شده:
*************************************************
*******************************
فانوس یک :
بعد میگن جهان سوم بی فرهنگن!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس دو :
همه جای دنیا آدمها یه جور هستن،فقط ای کاش با مقوله فرهنگ اینجا هم به همین شکل برخورد میشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
: فانوس سه
دین و ایمان و اعتقاد به نظارت خدا و ملائکه نباشد باید با اعتقاد به نظارت مردم فرهنگ سازی کرد و این یعنی تمدن غرب امروز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس یک :
اگه نظارت خدا، مصادره به مطلوب نشه و برا آدمای خاص، مدل نظارتش فرق نکنه، بهترین راه حله
اَینَ ایمان؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس چهار :
انتقال ابزار و بدون مشاهده عینی و با به کارگیری کلیت در قضاوت دچار تفکر غلط شدیم و فقط تا جلوی دماغمون رو میبینیم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس سه :
ما موظف به عمل هستیم و نه نتیجه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس دو :
حضرت رسول ص میفرماید برداشتن هرچیزی که بر سر راه مردم قرار گرفته نوعی صدقه است
فرهنگ از جنس ارزشه ، در همه انسانها مشترکه میل به خوبی، چیزی که توی این کلیپ برای من جالب بود نوع برخورد و تشویق به کار خوب بود ، به مسولیت فرد و پررنگ کردن آدمی که این جوری برخورد میکنه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس یک :
فرد باید عمل کنه، ولی اگه عمل نکنه جامعه آسیب میبنه
این میتونه یه تلنگر باشه، هم برا اون فرد که به وظیفش عمل کرد و اونایی که عمل نکردن
و هم برای دیگران که بدونیم عمل کردن به وظیفه ارزشه
تعارضیم با نظارت خدا نداره
مجموعه ای پیچیده از هنرها, قوانین , اخلاقیات, عادات
ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ عضوی از جامععه از ان فرا میگیرد (ادوارد تایلور)
در لغت نامه دهخدا علم, دانش و ادب نیز معنی شده از این تعاریف برداشت میشه فرهنگ بصورت فردی نیست بلکه متعلق به یک جامعه, قوم و قبیله می باشد.
فرهنگ افرادی در شمال کشور با جنوب کشور متفاوته اما نکته مهم در فرهنگ که شاید هدف اصلی گروه هم باشه فرهنگ هایی هست که به نوعی همه جا به عنوان فرهنگ و اخلاقی پسندیده می باشد.مثلا همه جا، ننداختن اشغال تو خیابون با فرهنگی,احترام به طبیعت فرهنگه ، حترام به قوانین راهنمایی فرهنگه و هر کی اینها را رعایت نکنه بی فرهنگ تلقی میشه و متاسفانه این افراد زیاد دیده میشن ...
قوانین راهنمایی و رانندگی منظورم بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــفانوس دو :
فرهنگ در واقع همون ذهنیت هایی هست که هر کدوم از ما داریم ؛ باورها و عقایدمون ، که باعث میشه یک رفتار مشخص از ما سربزنه ، هرچی اون باور و ذهنیت به هنجار ها و نُرم ها نزدیک باشه، رفتارمون هم با فرهنگ تر خواهد بود.تغییر فرهنگ نادرست به درست به همین خاطر سخت است و زمان بر چون باید تغییر باور و به دنبال اون عادت و رفتار رو داشته باشیم ، اون هم در موجود پیچیده ای به نام انسان. امام خمینی ره فرمود:
فرهنگ کارخانه آدم سازیست،
مبدا همه شقاوت ها و سعادت های انسان...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس یک :
نکته مهم اینجاست که فرهنگ جامعه به فرهنگ شخص ارجحیت داره.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس دو :
به خاطر همین تا همت و عزم عمومی نباشه برای حرکت رو به جلو شاید تا قرن ها هیچ اتفاق خاصی نیوفته اما تا جریان سازی فرهنگی اتفاق نیوفته و کسی اون رو مدیریت نکنه همون عزم ملی هم صورت نمیگیره فرهنگ توده ها رو تنها با رسانه میشه هدایت کرد همون طور که الان افرادی این کار رو دارند میکنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس یک :
البته یه کارهایی شده، فرهنگ سازی باید از بچه ها شروع بشه, باید خیلی چیزها به اونها یاد داده بشه مثل همین همیار پلیس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس دو :
فرهیخته ترین انسان ها باید در ابتدایی ترین مراحل آموزش قرار بگیرند ؛ از پایه ؛
منکر زحمات و دلسوزی های معلمین بزرگوار نیستم اما خیلی وقتها خود عملکرد اشتباه یک مربی باعث ایجاد یه باور غلط میشه؛استادی میگفت همین که سوال میپرسی از جوون که دلیل این کاری که کردی یا رفتار و قضاوتی که داری چیه؟میگه چون میدونم این جوری بهتره یا میدونم این جوری درسته...
میگم بهش از کجا میدونی؟ میگه خوب میدونم دیگه!!
این میدونم دیگه، همون باوریه که از بچگی در فرد درونی شده،حاصل تربیت و تجربه ای که از دنیای بیرون در ناخودآگاهش ثبت شده؛حالا اگر درست باشه این باور،
رفتار درست رو هم در پی داره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس سه :
یه اصطلاحی وجود داره بنام دِبیِ رودخونه
دوران دبیرستان، درس جغرافیا ؛ فک کنم معنیش این بود:
میزان آبی که از یک متر مکعب در یک ثانیه از دهانه رود عبور میکنه!
هر رودخونه ای یه دبی داره.همه ی رودخونه ها دبی دارن.
حتی اگه جریان آب خیلی کند باشه، ینی نمیشه بگی یه رودخونه دبی نداره! داره ولی سرعتش مثلاً خیلی کمه
مث ترافیک، تو محاوره میگیم فلان خیابون ترافیک داره از اونجا نرو!!!
همه ی خیابونا ترافیک داره!!
روونی حرکت ماشینا تو یه خیابون میشه ترافیک
حالا یه خیابون ترافیکش سنگینه، یکی سبک
فرهنگم همین قاعده رو داره...
ممکنه یه شخصی مثلاً لات باشه، چاقو کش باشه
یحتمل بی ادب یا بی تربیته اما بی فرهنگ نیس!!!
فرهنگ به معنی روش و سیره، ممکن گاهی در یک شخص نوع
غلطش بوجود بیاد، روش اون چاقو کشه، این جوریه برا زندگی! روش دزده این مدلیه !
استاد دانشگاهم همینطور؛
کاسب و بازاریم همینطور ،
منظور اینکه آدم بی روش تو جامعه نداریم،ولی بد روش تا دلتون بخاد هس!!
فرهنگ یه برنامه عملیه؛ صرفاً در باور ها هم خلاصه نمیشه!
باور و اعتقاد و از این قبیل،مفاهیم انتزاعین!
وختی متناسب با باور ها، عملی انجام میشه،
تازه وارد حیطه ی فرهنگ شدیم!
مث اینکه میگیم تا شخص سخن نگفته باشد...
حالا بسته به نوع مبانی ما و رفتار هامون،
فرهنگ ما، چه در اجتماع، چه فردی ،بروز میکنه ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس دو :
فر + هنگ به معنی :
ادب، تربیت ،دانش ،علم و معرفت
بافرهنگ...
کاربرد کلمه فرهنگ هم به همین دلیل است
اما در معنای کلی همین طور هست که اشاره کردید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس سه :
ولی فقط لغتنامه کفایت نمیکنه
مثلاً فرهیخته ینی دیگه اصن آخر فرهنگ!!
دیگه آخرشه
ولی از اونجایی که تو این تعاریف اهمیت عمل و تقید به باورهای شخصخیلی جدی گرفته نمیشه، دچار کژی برداشت میشیم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس چهار :
فرهنگ رو به صورت جامع 'شیوه زندگی' هم معنی کردن .
فرهگ کار : شیوه کار کردن ؛
شیوه رانندگی : فرهنگ رانندگی
::: شما در صفحه تالار هنر هستید :::
ضرباهنگِ تاریخِ شفاهیِ یک سرزمین
آلبومی از صدای خاطره ها
افسانه ها
باورهای عامیانه
مثل ها و متل ها
از سینه ای به سینه ی دیگر
زمزمه ی هویت یک ملّت ؛
"موسیقی بومی"
یکی از بالاترین مراتب اجتماعی، دست یازیدن به مرتبه ی فرهیختگیه ؛
علی الاصول این مرتبه، به واسطه حضور و تلاش مُجدّانه و مجتهدانه در جمع، اساتید، دانشمندان، نخبگان، دانشگاهیان و دانش پژوهانه.
اما،در کشور ما، طی این سال ها، هر آنکس که از مرز نگهبانی یه دانشگاه عبور کرده باشه ،یا یه مدرکی، چیزی، از هر نوع دانشگاهی، به دیواری آونگون نموده باشه و اسم معظّمش، بر جریده اون ثبت شده باشه، کفایت امر رو کرده و به آن رتبه والا دست یازیده است!!!
{ همچین خودجوش!! }
اگه کسی به این نتیجه برسه که در حوزه ای به درجه ای از علم رسیده،
اگه توهّم رو نزده باشه
{همچین محکم!!}،
پس حتماً باید اندر عوالم فرهیختگی یه سری نکاتو رعایت کنه...
مثلاً اینکه افراد غیر عالم جامعه رو به هر شکلی که هسن بپذیره،
با تمام ابعاد و ویژگی های داشته و نداشتشون!!!
میگن وختی میخای به یه بچه چیزی یاد بدی، باید خودت بچه بشی،
ینی خودتو جای اون قرار بدی؛
کف یه جامعم همینه...
پذیرفتن عوام به این معنا نیس که از چشم یه عقاب که در اوج داره می پره به عوام الناس نیگا بشه، و شرو کنیم به شمارش و گرفتن آمارشون!!
هرازگاهیم یه نفس عمیق بکشیم
پش بندش بگیم :ای بابااااااا!!!!
باید با علم به دانستن خود و با علم به نداستن طرف مقابل ، از زاویه دید اون به دنیا بنگریم،
تا ببینیم و بفمیمم، چرایی واکنشای اونو تو شرایط مختلف!!
یه بچه وخت عبور از خیابون، دید، توجه و تسلط کافی نسبت به محیط نداره،
اگه ما از خیابون ردش کنیم، اول صبر میکنیم!!
تا شرایط برای عبور مهیا شه،
بعد دسشو میگیریم و ردش میکنیم...
یه تفاوتی وجود داره بین تحمل کردن و صبر کردن!!
تحمل وختیه که دیگه تسلیمی،
و کاری ازت بر نمیاد،
زورت نمیرسه،
دیگه کاری نمیشه کرد،
{ همون، همینی که هسِّ خودمون!!}
اما...
صبر؛
صبر به معنی استقامت و پایداری، برای رسیدن به هدفیه که بش اعتقاد داریم!
ینی یه استراتژی برای رسیدن به هدف نهایی؛
که یکی از مهمترین ویژگیاش مدیریت زمانه!!!
کسی که وارده محدوده صبر میشه، پیشاپیش پیروز شده،
چون میدونه، میبینه و میفمه داره چیکار میکنه!!!
فقط باید زمانش برسه تا نتیجه رو علنی اعلام کنه.
اتفاقی که در تحمل کردن اثری ازش نیس...
حالا وختی تو جامعه به عنوان کسی که علمی داره، با این نگاه به محیط اطرافمون نیگا کنیم، تازه وارد عرصه فرهیختگی شدیم!!
{بازم همچین خودجوش!! }
فرهیخته میشیم، وقتیکه با برنامهریزی و مدیریت علم و زمان، محیط اطرافمونو ارتقا میدیم و مبداء و منشاء و مرکز تحولات دنیای اطراف میشیم؛
حالا هر کجای دنیا که باشیم!!!
با این تفاصیل و با همین تفاسیر، نیازی به بیان اتیمولوژی کلمه فرهیخته نیس دیگه.
همین که میدونیم ورود و حضور در مساحتی به نام دانشگاه یا چیزی شبیه به این، و یا همکلامی و همنشینی با یک فرد والا رتبه، فرهیختگی نمیاره کافیه!!
آقا تو هیچ جامعه ای تا حالا کارگاه یا کارخونه فرهیخته گری، تاسیس نشده!!!
فرهیختگی یه مرتبه علمی یا هنری نیس،
که بعد از گذران یه دورهای مدرکشو بمون بدن و...
اونی که تو جامعه ما کمه، تلاش صبورانه ی فرهیختگان برای ساختن درست محیط اطرافمونه؛
که لابداً دوتا علت بیشتر نداره:
یا صبر نداریم،
یا فرهیخته!!!
::: شما در صفحه شرایط سخت هستید :::
شب هشتم آذر ماه تو برنامه ای که سید فؤاد صفاریان پور ساخته بود و از شبکه دو پخش میشد و درباره حماسه 8 آذر ملبورن استرالیا بود،
خداداد عزیزی، محمد خاکپور و والدیر ویرا مربی تیم ملی تو بازی استرالیا، مهمون برنامه بودن.
والدیر ویرا بعد از تعویض رئیس فدراسیون فوتبال، قرار دادش با تیم ملی فسخ میشه که یکی از دلایل مهمش عدم شفافیت مالی قراردادش با فدراسیون بوده و میگف صفایی فراهانی زیر قولش زده !!!
و با دلخوری های فراوون ایرانو ترک میکنه...
والدیر ویرا تو یکی از باشگاهای کاستاریکا مشغول مربیگری بوده که از طریق یه ایرانی شاغل در فدراسیون کانادا بش پیشنهاد میشه مربی ایران شه
اون قبول نمیکرده در ابتدا؛
تا اینکه از فدراسیون فوتبال ایران براش یه فکس میاد.
میگه من اون فکس و اصن نخوندم،
جز دو کلمه اولش:
بنام خدا!!
و ما چکردیم؟!
با کسی که میتونس فرهنگ مارو به دنیا منتقل کنه!!!
::: شما در صفحه شرایط سخت هستید :::
علم بهتر از مال است، زیرا علم نگهبان توست، و مال را تو باید نگهبان باشی.
مال با بخشش کاستی پذیرد اما علم با بخشش فزونی گیرد.
مقام و شخصیتی که با مال به دست آمده با نابودی مال، نابود می گردد.
علم فرمانروا و مال فرمانبر است.
ثروت اندوزان بی تقوا،مرده اند، گرچه به ظاهر زنده اند.
اما دانشمندان تا دنیا برقرار است زنده اند؛ بدن هایشان گرچه در زمین پنهان
اما یاد آنان در دلها همیشه زنده است.
حکمت 147 نهج البلاغه
::: شما در صفحه تالار هنر هستید :::
ژاپنی ها هنر سفال خود را این چنین به رخ می کشند
هنری که از ما آموخته و تکمیل کرده اند
صنایع دستی ما برای معرفی به جهان چه سهمی در رسانه ها دارند ؟!
یکی دو چهارراه را که بی حجاب قدم بزنی ؛ سنگین می شوی
از خیرگی نگاه ها و پرتاب واژه ها
که هر کدام توقعی از تو دارند
با حجاب ؛ زیبایی ات را برای چشمان تحسین گری نگاه دار که پایدار و همیشگی باشند نه موقّت و گذارا
با حجاب می توانی سبک تر و رها تر قدم بزنی
حتّی در خیابان های شلوغ منتهن
حتّی در امریکا ...
::: شما در صفحه شرایط سخت هستید :::
کوچولوی ما بعد از نه ماه انتظار متولد شده است...
دوستان و بستگان به دیدنش می آیند.
کانون همه توجه ها شده است. به آغوش هرکس که میرود،
صورت کوچکش را دقیق ارزیابی میکنند
- به به ماشّالا
چشماش شبیه مامانشه نازی...
دماغش ولی به باباش رفته ها...
هرکسی نظری می دهد ما هم لبخند می زنیم
علم ژنتیک هم معتقد است تقریبا نیمی از خصوصیات فیزیکی اش شبیه پدر و نیمی دیگر شبیه مادرست.
کوچولوی ما بزرگ میشود
کم کم رفتار ها و عاداتی پیدا می کند
گاهی علایق و خصوصیاتی دارد که شاید نپسندیم
بزرگتر می شود ؛ گاهی انتخاب هایی می کند
اما با افقی که برای خوشبختی اش ترسیم کرده ایم ، همخوانی ندارد
قلباً راضی نیستیم ؛ دوس داریم آنی بشود که ما می خواهیم؛ فکرمان مشغول است
یادمان رفته که روی همان ژنوم ها و DNA های کوچک ، دستور العمل هایی هست که حداکثر نیمی از رفتار ، خلقیات و استعداد های ما را ،به او ارث می دهد و باقی محصول تربیت است
اما ...
این بار ازین شباهت می ترسیم . آینده اش نباید شبیه ما بشود ؛ چون از خودمان راضی نیستیم
احتمالا به جای اینکه بترسیم و این بشود آغاز یک بحران
اگر نقاط ضعفش را برطرف کنیم و قوّت هایش را تقویت ؛خودِ تکامل یافته مان را در آینده او می بینیم
نه شخصیت بلاتکلیفی که نه شبیه ماست نه آنچه خود خواسته است
::: شما در صفحه تالار هنر هستید :::
هر پیامی
هر دعوتی
هر انقلابی
هر تمدنی
هر فرهنگی
مادامی که در قالب هنر
ریخته نشود
شانس ماندن ندارد
شانس نفوذ و گسترش ندارد
و فرقی هم بین پیام
های حق و باطل نیست
هنر یک ابزار فوق العاده است
مادر است که فرهنگ و ویژگی های اخلاقی را با جسم و روح و رفتار خود ،
دانسته یا نادانسته به فرزند منتقل می کند.
همه تحت تاثیر مادر هستند
!!من مصرف میکنم، پس هستم
بودن یا نبودن ؛
مسئله مصرف کردن است !!
با یکی از بزرگان مکتب مصرف گرایی بودیم که در باب ویژگی های این مکتب سخن می راند، بد جور!!
چونانکه در نهایت بدین نتیجه رسیدیم:مصرف گرا باش تا با کلاس شوی!!!
و چندی پیش یکی از خبرگزاری ها، در زندگی یکی از فرهیختگان این مکتب مترقی غور کرده بود؛
در زندگی این فرهیخته 22 ساله نقطه عطفی وجود داشت به عرض و طول روزی 40 میلیون تومن پول توجیبی!!!اینجانب شخصاً فهمیدم جیب خوب هم بی تاثیر نیس.
در مصرفیولوژی این مکتب میخانیم :
مورد مصرف اصلا مهم نیسهمیشه مصرف کننده باش
هر روز بیشتر از دیروزمصرف بیشتر، زندگی زیباتر، رفاه بیشتر،
تحویل گرفته شدگی بیشترو سری تو سرا در آوردن بیشتر
چرا که شما تا پول نداشته باشی، برا مصرفت پرداخ نمیکنی!!!یکی از نکات مثبت این مکتب این باشد که دیگر هیچ عقده فروخورده ای در دل هیچ مصرف زده ای باقی نمی ماند،
و همین مهم میتواند از مراجعه فرد به روانشناس جلوگیری کرده و باعث بالارفتن ذخایر جیبی اش شود.هر کس گف مصرف بد است، دروغگوی متحجری بیش نیس و باید مسخره شود.
و در پایان، مهمترین شعار تاکتیکی این مکتب این است:لطفاً به سرطان خود لبخند بزنید!!!
" زندگی در شرایط سخت " با هدف گفتگو و تبادل نظر پیرامون این مطلب ، آن را با اندکی ویرایش منتشر می کند .
*************************************************
ﺍﺯ ﻫﺮ ﭘﻨﺞ ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ، ﯾﮑﯽ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﺮ ﯾﮏ ﻫﻨﺪﻭ، ﺩﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺭﺩ، ﺩﺭﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﺮﭘﯿﺮﻭ ﺑﻮﺩﺍ ، ﺩﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺭﺩ، ﺩﺭمقاﺑﻞ ﻫﺮ ﯾﻬﻮﺩﯼ 107 ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺭﺩ .
ﺭﺷﺘﻪ ﭘﺰﺷﮑﯽ :
ﻣﺨﺘﺮﻉ ﺳﻮﺯﻥ ﺳﻮﺭﻧﮓ ، ﺑﻨﯿﺎﻣﻦ ﺭﻭﺑﻦ، ﮐﺎﺷﻒ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﻓﻠﺞ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﭘﻮلیو ﯾﻮﻧﺎﺱ
ﺳﺎﻟﮏ، ﮐﺎﺷﻒ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﺿﺪ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺧﻮﻥ ، ﮔﺮﺗﺮﻭﺩ ﺍﻟﯿﻮﻥ،
ﺍﺧﺘﺮﺍﻋﺎﺗی که ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺳﺎﺧﺖ :ﭼﯿﭙ ﻬﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺩﺳﺘﮕﺎﻫ ﻬﺎﯼ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯿﮑﯽ، ﺍﺳﺘﺎﻧﻠﯽ ﻧﺰﻭر
ﺭﺁﮐﺘﻮﺭ ﺍﺗﻤﯽ ﺯﻧﺠﯿﺮﻩ ﺍﯼ، ﻧﺌﻮ ﺳﺰﯾﻠﻨﺪ، ﭼﺮﺍﻏﻬﺎﯼ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﺋﯽ، ﭼﺎﺭﻟﺰ ﺁﻟﺪﺭ، ﻣﯿﮑﺮﻭﻓﻮﻥ ﺗﻠﻔﻦ، ﺍﻣﯿﻞ ﺑﺮﻟﯿﻨﺮ
ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺿﺒﻂ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﺘﺤﺮک ( ﻭﯾﺪﺋﻮ) ﭼﺎﺭﻟﺰ ﺟﯿﻨﺰﺑﺮﮒ،
ﻧﻔﻮﺫ ﺑﺮ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﯽ ﺟﻬﺎﻧﯽ :
ﺗﻮﻟﯿﺪﺍﺕ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ " ﮐﻮﮐﺎﮐﻮﻻ"، ﻟﻮﯾﺲ ﺟﯿﻦ، ﻟﻮﯼ ﺍﺷﺘﺮﺍﻭﺱ ، ﮔﻮﮔﻞ ، ﺳﺮﺟﯽ ﺑﺮﯾﻦ ، ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﻫﺎﯼ ﺷﺮﮐﺖ "ﺩﻝ" ، ﻣﯿﺸﻞ ﺩﻝ ﻭ ...ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺟﻬﺎﻧﯽ :
سی ﺍﻥ ﺍﻥ، ﻭﻟﻒ ﺑﻠﯿﺘﺰ ، ﺍﻭﺟﯿﻦ ﻣﺎﯾﺮ، ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻦ ﭘﺴﺖ، ﺭﺍﺑرت ﻣﺮﺩﺍﮎ ﺻﺎﺣﺐ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺳﺎﻧﻪ
ﻣﻮﺳﺴﺎﺕ ﺑﺸﺮ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ :
ﺟﻮﺭﺝ ﺳﻮﺭﻭﺱ
ﺗﺸﮑﻠﻬﺎﯼ ﺻﻨﻔﯽ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﺑﺎﻟﻎ ﺑﺮ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻫﻔﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ 57 ﮐﺸﻮﺭ ﺗﻨﻬﺎ 500 ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺍﺳت، ﺩﺭﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ 5758، ﺩﺭﻫﻨﺪﻭﺳﺘﺎﻥ ، 8407 دانشگاه.
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺸﻮﺭ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩ 500 ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﻭﻝ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺟﺎﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
ﺳﻮﺍﺩ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺴﯿﺤﯿﺖ %90 ﺍﺳﺖ ، ﺳﻮﺍﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ %40 ﺍﺳﺖ .
*******************************
فانوس یک :
اعلام آمار و ارقام بدون ذکر منبع معتبر فاقد ارزشه؛ نمیگم کل مطلب،اما سیاه نمایی توش زیاد بود؛منکر کمبودها و مشکلات هم نیستم، اما این همه موفقیت های علمی جهان اسلام رو ندیدن جای تامل داره!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس دو : نباید خیلی بزرگ نمایی کرد ولی باید قبول کنیم که کوتاهی کردیم؛ به دنبال علم رفتن در اسلام فریضه است ولی غربی ها این کار را کردند،در حدیث داریم : العلم سلطان؛ و در قرآن هم کلمه سلطان داریم که از سلطه و برتری و توانمندی علم و دانش حکایت می کنه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس سه :
دنبال علم نرفتیم ولی تا دلت بخواد جوک بلدیم!!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس چهار :
فقط بحث علم نیس، عالم زیاد داریم،به کار گرفتن علم مهمتره،
یه فرقی که اونا دارن با ما اینه که حتی علوم محضشونم
کاربردی میکنن
ما علم و عالم داریم، ولی یه کروموزم اضافه به نام غفلت حمل میکنیم با خودمون
(این کروموزومو وندی شرمنم ندیده!!)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس دو :
اگر عالم داریم جاهل بیشتر داریم! تا مردم عوام زیاد باشند علما غریبن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس چهار:
خب مگه کار علما از جهل درآوردن جاهلا نیس؟ ما برا رفع جهل جامعه خودمون برنامه داریم؟نقشه راه میخاد اصن ؟ اگه میخاد، کار وزارت علومه؟ یا...؟ما شرطی نیسیم یکم؟!
حتی دنبال کسب عملم که میخایم بریم،اول به سود و فایده شخصیش فک میکنیم !
فانوس دو :
با سواد کردن مردم وظیفه حکومتهاست؛ اصلا پیامبر اسلام حکومت تشکیل داد تا مردم را از جهل در آورد؛ در تاریخ اسلام و ایران که نگاه کنیم هر وقت حکام قدرتمند و عادل سرکار بودند جهش علمی شکل گرفته است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس پنج:
به نظرم توی جامعه ما اراده و خواست حکومت برای این مساله همیشه بوده
اما برنامه ریزی درست و مدیرانی که توان عملیاتی کردن رو داشته باشند یا نبوده یا
کوتاهی کردند
البته به جز تجربه نهضت سواد آموزی که در نوع خودش بی نظیر بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس چهار:
طبیعتا یه حکومت نمیاد سر کار که مردمشو بی سواد کنه!! ولی وختی بلد نیس...
ما اگه بخایم صب کنیم دولت مارو باسواد کنه که، خاک گل کوزه گران هم نخواهیم شد!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس دو :
علت عدم توانایی دولت مردان ما همون جهل عمومی گذشتگان ماست ، که دست بدست به مارسیده؛ بی تجربگی و استعمار غرب و ... همه دست به دست هم دادن تا ما ندانیم و اگر هم بدانیم نتوانیم عمل کنیم!! خلاصه باید جهادی با این موضوع برخورد کرد
مرد این هستیم کم بخوریم کم خرج کنیم و دوبرابر کار کنیم؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس چهار :
دقیقاً
جهاد همون حلقه مفقود و مغفوله؛ همه دنیا همینه!! حالا شاید اونا اسمشو نذارن جهاد
برا ما جنبه شرعیم داره تازه!! تو جامعهای که میگیم یکی بخر، دوتا ببر، جهاد سیری چنده؟!؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس چهار : مواردی که برای یهودیا گفته شده یه تعدادی
از افتخاراتشونه
ما بعنوان بچه مسلمون اونم با فرمولاسیون شیعه،چه نسبتی با مطلوب زندگی یه جامعه اسلامی داریم؟اصن داریم؟!
ما برا رسیدن به افقای جامعه نه نیاز به یهودی شدن داریم، نه تغییر دین
ما برا اون مواردی که میتونه باعث رشدمون بشه هیچ تعریف و برنامه کاربردی ای نداریم!!!
برنامه ای که _کف جامعه_ قابل اجرا باشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس شش :
خب اگه یه کم بری عقب تر به اسامیه دیگه ای هم میرسی.ابن سینا،ابن خلدون،سهروردی،سعدی ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس پنج :
بله؛ ولی توی منابع جهانی و دانشگاهی این اسامی مطرح میشه
یکی از ضرورت های تحول علوم انسانی همینه ،باز تولید کنیم و نظریه بدیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس چهار :
نظریه دادن، بتنهایی کافی نیس ، مجریم میخاد؛ ما الانم نظریه پرداز زیاد داریم، کیه که عمل کنه؟! 80 میلیون نظریه پرداز داریم
مملکت از سرطان نظریه پردازی رنج میبرد!!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس پنج :
ولی نظریه مبتنی بر دین و فرهنگ اسلامی اگر که بخواد جهانی بشه ، اول باید توی دانشگاه های خودمون تدریس بشه که نمیشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس چهار :
بهترین و کار درست ترین مردم ما، وختی تو موقعیتایی که ارزش اجتماعی بالایی داره قرار میگیرن ، رفتاری جدا از شعاراشون دارن!قانونی نداریم
اگه شخصی که تا دیروز خودش منتقد بود، امروز شد مسول، از چه روشی استفاده
کنه، تا کاری که وظیفشه رو انجام بده؛ نه اینکه وارد حاشیه بشه و سلامتشو از دس بده و ...
تو جامعه ما، بطور کلی، فرارو خوب بلدیم،ولی هنوز اون ور ایستادن پای عقایدو ندیدیم،
با میون بُر بیشتر صفا میکنیم!! تو عرصه اقتصادی همینه، هنرمون همینه، ورزشمون همینه و...
هر جای دنیا اگر موفق شدن، نون بازوی خودشونو
میخورن! چه با دین، چه بی دین!!
اگه به دیگران ظلمم میکنن طبق قاعدشونه، قاعده تعریف شده، بر همون مبنا عمل شده
ما یه بام داریمو کلی هوا...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فانوس پنج :
توی همین مبحث مدیریت اولین
مراجعه ما به کتاب های ترجمه شده س ؛
مدل اونها هم بر اساس همون نظریه هاست
بی تعارف جامعه ما با فکر و برنامه ریزی
متفکران اون ور اداره میشه به سبک خودمون
نتیجه :
یه تصویر کاریکاتوری
::: شما در صفحه شرایط سخت هستید :::
فیزیکدان ها نظریه ای دارند با عنوان "اثر پروانه ای" .با معــادلات و مـدل هـای ریـاضی اثبـات میکننـد که بال زدن پــروانه ای در جنگل های برزیل، قادر است تندبادی ایجاد کند در صحراهای تگزاس براساس نظریه پروانه ها که برتمام سیستم های پیچیده و پویای این جهانی حـاکم است ؛ در روابط انســانی هم یک تغییر کوچک میتواند به تغییرات بزرگ در آینده بیانجامد گاهی تاثیر نگاهی میشود آه
همچنان که روشنی واژه ای انگیزه ای میشود برای آغاز یک راه...پروانه باشیم
حتی با زندگی در
شرایط سخت
::: شما در صفحه شرایط سخت هستید :::
فرهنگ هواست
اگر این هوا سالم بود ؛ یک بدن مستعد با تنفس آن انرژی می گیرد
اگر هوا مسموم بود ؛ آدمهای سالم هم در این هوا تنفس بکنند مریض می شوند
ناتوان می شوند ، معلول می شوند ... فرهنگ یک چنین حالتی دارد .
کتاب قرارگاه های فرهنگی
صفحه 22
انتشارات صهبا
عکس : سید شهاب الدین واجدی
در بخشی از یک مطالعه پنجساله، یک تیم تحقیقاتی به بررسی سوابق روی کامپیوترها پرداختند که رفتار بازدیدکنندگان از دو
وبسایت تحقیقاتی محبوب را مستند میکرد. هر دو سایت دسترسی به مقالات نشریات و کتابهای الکترونیکی را برای کابران
فراهم میکردند. محققان دریافتند که کاربران این وبسایتها مشخصا رفتاری به صورت یک فعالیت سطحیخوانی از خود نشان
میدهند؛ به طوری که از یک منبع به دیگری میجهند و به ندرت به منبعی که قبلا دیده بودند، برمیگردند. اغلب، یک یا دو صفحه
از مطلبی را میخوانند و بعد بیرون میپرند و سراغ منبع دیگری میروند.
حال زمان پرسش حیاتی فرارسیده است: دانش در مورد تأثیر واقعیای که استفاده از اینترنت بر شیوه کارکرد ذهن ما میگذارد، چه
حرفی برای گفتن دارد؟ شکی نیست که این سوال موضوع پژوهشهای بسیاری در سالهای آینده خواهد بود. همین الان هم چیزهای
زیادی میدانیم یا میتوانیم حدس بزنیم. اما اخبار نگرانکنندهتر از آنی است که گمان میکردهایم. دهها پژوهش صورتگرفته توسط
روانشناسان، عصب زیستشناسان، مدرسان و طراحان وب، همگی به نتیجه مشابهی رسیدهاند: وقتی بر خط میشویم، وارد محیطی
شدهایم که تشویق به مطالعه سرسری، تفکر عجولانه و بیحواس و یادگیری سطحی میکند. هر چند، در گشتوگذار در اینترنت هم
میتوان ژرفخوانی کرد، همانطور که کتاب را هم میتوان سطحی خواند، اما ژرفاندیشی شیوهای نیست که این فناوری کسی را
به آن ترغیب کناغلب افرادی که نه گفتن برایشان مشکل است یک نقطه مشترک دارند: آن ها همه را دشمن خود می دانند و دلشان می خواهد بدون این که مجبور باشند مدام از خودشان دفاع
کنند، بتوانند در آرامش زندگی کنند.
مایه تاسف است که دنیا پر از آدمهای فریبکار، خودخواه و انواع کنترل کنندههاست. میتوانیم افسوس بخوریم که نمیتوانیم به کسی اعتماد کنیم. اما با این اعتراضات اصل
ماجرا تغییری نمی کند. فایده ای ندارد که مثل کبک سرمان را زیر برف کنیم و به دلیل این که همه بد و بدجنس اند تاسف بخوریم. ناله و زاری برای سختی زندگی
(یا در رویای دنیایی بهتر بودن) مانع دیدن واقعیت پیش رویمان و در نتیجه انجام دادن کارهایی موثر می شود. به مرور زمان که در رویای دنیایی محال به سر می بریم،
دنیایی که در آن زندگی می کنیم برایمان به محیطی نامساعد و غیردوستانه تبدیل می شود و توانایی کمتری برای تغییر آن در خود احساس می کنیم.
برای این که جرئت نه گفتن پیدا کنیم، ابتدا باید بپذیریم که دنیا را آن طور که هست ببینیم. افرادی هستند که خودخواهاند و دیگرانی که تشنه قدرت اند. کنترل کننده ها، متقلبها و
دروغگوها و ... مدت مدیدی است که وجود دارند. ناله و زاری بی فایده است، دنیا این طوری ساخته شده است. چشم هایمان را باز کنیم و واقعیت ها را بپذیریم
بازیچه دست دیگران نشوید
بازیچه دست دیگران نشوید
نویسنده : ژاک ریگارد
نشر : ققنوس
232 صفحه
11 هزار تومان
آذریزدی ایدهی نوشتن «قصههای خوب برای بچههای خوب» را از شغلش که نمونهخوانی در یک بنگاه انتشاراتی بوده، آورده است.
یک بار که «کلیله و دمنه» را در چاپخانه نمونهخوانی میکرد،
به نظرش رسید کاش یکی پیدا میشد که قصههای این کتاب را به زبان سادهی امروزی بازنویسی کند.
سال 1335 بود. پنج سال طول کشید تا خودش این کار را بکند. هی نوشت و خواند و خط زد و دوباره نوشت.
سال 1340 نسخهی آماده شدهی کتاب را با خودش برد اتاق رییس. مدیر هم بلافاصله سفارش 9 جلد دیگر را داده است.
آذریزدی، تا آخر عمر فرصت نکرد بیشتر از 8 جلد از این کتاب را بنویسد.
خودش علت را اینطور گفته: «مادرم به من میگفت اینهمه که شب و روز میخوانی و مینویسی پولهایش کو؟
مادرم تقریبا درست میگفت. اگر از اول به همان کار رعیتی چسبیده بودم،
خیلی بهتر زندگی میکردم. ولی حالا وضع زندگی من با کودکیام هیچ فرقی نکرده.
شما میگویید فقیر. ولی در یزد، فقیر حرف خوبی نیست و یکجور متلک است.
من چه آن روز و چه امروز، ندار هستم. اشکالی هم ندارد.
ولی وقتی نمیتوانم کتاب بخرم یا مجبور میشوم کتابهایی را که دوستشان دارم، بفروشم، خیلی ناراحت میشوم
قصه های خوب برای بچه های خوب
نویسنده : مهدی آذر یزدی
انتشارات امیرکبیر
1286 صفحه ( دوره پنج جلدی )
قیمت : 39500 تومان
نویسنده: دکتر باکر احمد السرحان
نشر : سیته
جهانیسازی اقتصاد با دیدگاههای اسلامی
145 صفحه
نویسنده : هوشنگ مرادی کرمانی
نشر : معین
قصه های طنزآمیز از واقعیت های به ظاهر تلخ
224 صفحه
مولف : محسن عباسی
نشر : جامعه الزهرا
نقش رفتار والدین در تربیت فرزند
1132 صفحه